به گزارش خبرنگار سراج24، تغییر نظم نوین جهانی(آمریکایی) از جمله مسائلی است که مورد توجه ویژه رهبر معظم انقلاب، آیت الله خامنه ای قرار دارد. واکاوی بیانات رهبر معظم انقلاب در خصوص این مسئله نشان می دهد؛ که تغییرات بنیادینی در ماهیت، سرشت، اصول و هنجارهای این نظام در حال وقوع بوده و در دو هر پایه «فکری و ارزشی» و «نظامی و سیاسی» این هژمون تزلزل ایجاد شده است. در این مسیر نیز پیروزی انقلاب اسلامی، حماسه جنگ تحمیلی و پیروزی های حزب الله تنها نشانه هایی از ضربه به هژمون نظم نوین آمریکایی است.
کاربرد نظم نوین جهانی ریشه های تاریخی داشته و از تاسیس جامعه ملل بر مبنای اصول ویلسون تا نظم نوین جهانی مورد نظر فاتحین جنگ جهانی دوم و تاسیس سازمان ملل فعلی دیده می شود. در دهه های اخیر نیز گسترده‌ترین کاربرد این اصطلاح به پایان جنگ سرد مربوط می شود. اما ساختاری و نظمی که رهبر معظم انقلاب آن را استکباری، آمریکایی و در آستانه تغییر می داند نظمی است که هفتاد سال قبل توسط اروپایی ها و آمریکایی ها شکل گرفته و ریشه در اصول و آموزه های صلح وستفالی در سال 1648 میلادی دارد.
این در حالی است که انتقاد از نظم نوین جهانی منحصر به ایران و رهبر معظم انقلاب نبوده و دارای سابقه تاریخی است. این موضوع در حوزه نظریه پردازی، عمدتا از سوی نظریه پردازان پساساختارگرا(پسامدرن، انتقادی و ...) مطرح می شود و در مقابل نظریات گروهی قرار دارد که موافق وضع فعلی هستند و برای حل مشکلات نظام بین الملل فعلی تلاش می کنند. از منظر این گروه ساختارهای حاکم بر نظام بین الملل و روابط بین الملل ساختارهای سلطه هستند که در آن صداهای حاشیه، ضعفا و کشور های در حال توسعه مورد توجه قرار نمی گیرد.
تغییر نظم نوین جهانی در دیدگاه نظریه پردازان آمریکایی نیز دیده می شود. برای نمونه هنری کیسینجر که خود از نظریه پردازان واقعگرا(رئالیسم) به شمار می رود در روزنامه وال استریت ژورنال می نویسد: «لیبی در جنگ داخلی است، شبه نظامیان بنیادگرا در حال بناکردن خلافت در سوریه و عراق‌اند، دموکراسی جوان افغانستان در آستانه فلج شدن قرار گرفته، اختلافات با روسیه بار دیگر ظاهر شده و رابطه با چین هم به اتهام زنی متقابل کشیده شده است. مفهوم نظمی که اساس انگاره‌های غربی بود با بحران مواجه شده است.» نکته جالب توجه در سخنان کیسینجر این است که او تنها تحول در نظم جهانی را به سبب تغییر در قطب بندی نظام بین المللی(نظام تک قطبی) نمی داند و ماهیت نظامی که مبتنی بر مفاهیم جوامع غربی است را نیز دستخوش تحول می داند.
رهبر معظم انقلاب نیز از منتقدین جدی نظم نوین جهانی بوده و هدف نهایی این طرح را نابودی فرهنگی کلیه ملل غیر آمریکایی می داند. ایشان در این زمینه می فرماید: "این نظام نوینی که آمریکائیها می‌گویند این است، کاری کنند که همه دنیا آن‌طور که آنها می‌خواهند، فکر کنند و حقایق را وارونه بفهمند. نظم نوینی که آمریکا در پی استقرار آن است، متضمن تحقیر ملتها و به معنای امپراطوری بزرگی است که در رأس آن آمریکا و پس از آن قدرتهای غربی است. بازگشت به جامعه جهانی – که آمریکا منادی آن است – به معنای پذیرش سلطه فرهنگ غرب است.”
در باورهای رهبر معظم انقلاب در رابطه با ساختار نظام بینالملل و نظم حاکم بر آن آنچه از اهمیت برخوردار است و به عنوان عامل اصلی محسوب می شود، بـه انـسان و کارگزاری او مربوط است. انسان دارای عقل و اراده است و می تواند با تدبیر، نظام بـیـنالمـللی عادلانه و عاری از تبعیض را ایجاد نماید. براساس دیدگاه مقام معظم رهبری مـی تـوان گـفـت که در نظام بین الملل موجود، سیاست بین المللی در دست انسانهایِ سلطه جـو و اسـتکباری است و این مسئله سرمنشاء همه گرفتاریهای بشر و بی ثباتی و بحران هـای بـیـن المـللی است. آنچه از همه مهم تر است، طبیعی جلوه دادن این نظام از طرف قدرتهای بزرگ و ایجاد نظم سلسله مراتبی است که نظام سلطه در پی جهانی کردن آن است و کـشـورهای تحت ستم هم به دلیل تبلیغات گسترده نظام سلطه آن را طبیعی دانـسته و این نظم را پذیرفته اند.
ایشان معتقدند غربی ها در طول سالهای متمادی با طرح شعارهای جذاب و فریبنده ای همچون «آزادی»، «دموکراسی»، «حقوق بشر» و «دفاع از انسانها»، تلاش کردند تا برتری ارزشی نظام خود را بر سایر مناطق جهان و ادیان مختلف به ویژه دین اسلام تثبیت کنند که متأسفانه در دنیای اسلام برخی افراد و شخصیت ها و دولتها تحت تأثیر این شعارها، معتقد به برتری ارزشهای مورد ادعای غرب شدند و این تفکر همچنان طرفدارانی دارد.
لذا امروز تحت تاثیر همین نظم نوین جهانی و نسخه نویسی برای دیگران؛ ترور و ناامنی به پدیده مسلط در منطقه غرب آسیا تبدیل شده و تروریست‌ها و اقدامات تروریستی آنها به ابزار سیاست‌های غرب بدل شده‌اند. چشم‌انداز صلح و ثبات این منطقه بیش از هر زمان دیگری تیره شده و خطر تجزیه، بسیاری از کشورهای منطقه را تهدید می‌کند. اما رهبر معظم انقلاب وضعیت موجود خاور میانه را ثابت نمی دانند و معتقد است اوضاع به نفع کشور های مظلوم در حال تغییر است.
با توجه به دیدگاه مقام معظم رهبری می توان گفت کـه رهـا شدن از نظم بین المللی موجود و دست یابی به نظم ، ثبات و اهداف مسالمت آمیز دولتها، در گرو، احترام نهادن به کرامت انسانی، ارزشها، نیازهای مادی و معنوی انسانها و رفـع سـلطـه گـری و سـلطـه پـذیـری در جـهـان اسـت و آمـوزه هـای اصـیـل اسـلام، برنامه و دستورالعمل جامعی برای انسانها، آگاهی و بیدارسازی ملتها و تـقـویـت روحیه مقاومت و تلاش برای تغییر وضع موجود و دست یابی به نظم مطلوب می باشد.
از منظر مقام معظم رهبری اسلام ناب و بازگشت به اسلام ناب مانع ادامه فعالیت نظم نوین جهانی خواهد شد. از دیـدگـاه مـقـام مـعـظـم رهـبـری «... عـلاج هـمـه دردهـا و نـاکـامـیـهـای مـلل مـسـلمـان ، بـازگـشت به اسلام و زندگی در نظام اسلامی و زیر سایه احکام اسلامی اسـت. این آن چیزی است که عزت و قدرت و برخورداری از نعم بزرگ امنیت و رفاه را به مـسـلمـانـان بـرمی گرداند و سرنوشت تلخ و ذلت آمیزی را که طراحان استکبار برای امت مسلمان تدارک دیده اند، دگرگون می سازد».
از منظر مقام معظم رهبری هر دو پایه اقتدار غرب یعنی اقتدار «فکری و ارزشی» و «نظامی و سیاسی» آنها دچار چالش و تزلزل جدی شده اند. در رابطه با به چالش کشیده شدن اقتدار «فکری و ارزشی» نظم نوین آمریکایی، بحران اخلاقی رو به افزایش در غرب همچون رواج پوچی و بیهودگی و ناامنی روحی بخصوص در میان جوانان، متزلزل شدن بنیان خانواده، جهت گیری غلط درخصوص موضوع «زن» و زیر سؤال رفتن جدی جریانِ فمینیست، و ارزش شدن منکراتی همچون همجنس گرایی و ضد ارزش شدن مخالفت با منکرات، از نشانه های این جریان است.
مقام معظم رهبری، مهمترین نشانه های تزلزل «اقتدار نظامی و سیاسی» آمریکا و نظم نوین آنها را، برپایی یک نظام مبتنی بر تفکرات اسلامی و حرکت انقلابی در ایران، ایستادگی هشت ساله ملت ایران، جنگ 33 روزه و جنگ 22 روزه لبنان، جنگ هشت روزه و 50 روزه غزه می داند.
